کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فانوس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فانوس
فرهنگ فارسی معین
[ یو. ] (اِ.) چراغی که برای روشن کردن مسافت زیادی بر بالای منار و جز آن نصب کنند.
-
واژههای مشابه
-
فانوس دریایی
فرهنگ فارسی معین
( س دَ) (اِمر.) چراغ دریایی ، چراغی که بالای برج در بندرگاه نصب می کنند برای هدایت کشتی ها در شب .
-
جستوجو در متن
-
فار
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) چراغ دریایی ، فانوس دریایی .
-
شار
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) = شاره : پارچه ای به غایت نازک و رنگین که بیشتر زنان از آن لباس می کردند و نیز جامة فانوس می ساختند.