کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فاصله دار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
فاصله گرفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گِ رِ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) دوری کردن ، پرهیز کردن .
-
جستوجو در متن
-
سیب
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) درختی است از تیرة گل سرخیان ، برگ هایش بیضوی با دندانه های فاصله دار، میوه اش خوشبو و خوش طعم و بر چند قسم است . همة اقسام آن خوشبو، لطیف و مغذی است . ؛ مثل ~ که از وسط نصف کرده باشند کنایه از: عیناً شبیه کسی .
-
غار
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) درختچه ای است از تیرة گل سرخیان و از دستة بادامی ها که منشأ آن را نواحی غربی آسیا (قفقازیه و ایران ) ذکر کرده اند ولی امروزه این گیاه را یا به جهت استفاده های دارویی آن یا به جهت زینت در غالب نقاط دنیا می کارند. برگ هایش متناوب ، ساده ،...