کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فاصله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فاصله
فرهنگ فارسی معین
(ص لَ یا لِ) [ ع . فاصلة ] 1 - (اِفا.) مؤنث فاصل . 2 - مسافت میان دو چیز.
-
واژههای مشابه
-
فاصله گرفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گِ رِ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) دوری کردن ، پرهیز کردن .
-
جستوجو در متن
-
بازه
فرهنگ فارسی معین
(زِ) ( اِ.) 1 - فاصلة میان دو دیوار، پهنای کوچه . 2 - فاصلة میان دو کوه ، دره .
-
دور
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (ص .) آن چه از ما فاصله ای زمانی یا مکانی دارد.
-
بین
فرهنگ فارسی معین
(بِ) [ ع . ] ( اِ.) میان ، فاصلة میان دو چیز.
-
تنگاتنگ
فرهنگ فارسی معین
(تَ. تَ) (ص مر.) بسیار نزدیک و بدون فاصله ، بسیار تنگ .
-
میانه کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) (مص ل .)فاصله گرفتن ، دور شدن .
-
ویرگول
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) علامت فاصله به این شکل « ، » که بین کلمات گذاشته می شود، کاما.
-
فواصل
فرهنگ فارسی معین
(فَ ص ) [ ع . ] (اِ.) جِ فاصله .
-
گام
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) فاصله میان دو پا، قدم .
-
مسافت
فرهنگ فارسی معین
(مَ فَ) [ ع . مسافة ] (اِ.) بُعد، فاصله .
-
جشنواره
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) جشنی (معمولاً) فرهنگی که در فاصله های زمانی معین برگزار می شود.
-
وجب
فرهنگ فارسی معین
(وَ جَ)(اِ.)فاصلة بین انگشت شَست و انگشت کوچک وقتی انگشت ها از هم باز باشد.