کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فارص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
فارس
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ ع . ] (ص .) 1 - سوار، اسب سوار. 2 - جنگاور، دلیر. ج . فُرسان و فوارس .
-
فارس
فرهنگ فارسی معین
(رْ) 1 - (اِ.) قوم پارس که در جنوب ایران ساکن بودند. 2 - نام سرزمین پارس . 3 - (ص .) ایرانی .
-
فارس
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص .) کسی که زبان مادری او فارسی باشد.