کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فاختة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
فاخته
فرهنگ فارسی معین
(خْ تِ) [ ع . فاختة ] (اِ.) کوکو، پرنده ای است خاکی رنگ شبیه کبوتر و کمی کوچک تر از آن که دور گردنش طوقی سیاه دارد.
-
فاخته مهر
فرهنگ فارسی معین
( ~ . م ) [ ع - فا. ] (ص مر.) کنایه از: مردم بی مهر و وفا.
-
جستوجو در متن
-
کوکو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) فاخته ، آواز و صدای فاخته .
-
قمری
فرهنگ فارسی معین
(قُ) [ ع . ] (اِ.) فاخته .
-
کالنجه
فرهنگ فارسی معین
(لِ جِ) (اِ.) فاخته .
-
صلصل
فرهنگ فارسی معین
(صُ صُ) [ ع . ] (اِ.) فاخته .
-
موسیجه
فرهنگ فارسی معین
(جِ) (اِ.) پرنده ای است شبیه فاخته .
-
ورقاء
فرهنگ فارسی معین
(وَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - کبوتر ماده . 2 - فاخته .
-
قنطر
فرهنگ فارسی معین
(قِ طِ) [ ع . ] (اِ.)1 - بلا، سختی . 2 - فاخته .