کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غِل و غِل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
غل
فرهنگ فارسی معین
(غِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) کینه داشتن . 2 - حسد بردن . 3 - (اِ.) کینه . 4 - حسد. 5 - دشمنی .
-
غل خوردن
فرهنگ فارسی معین
(غ . خُ دَ) (مص ل .) (عا.) غلتیدن چ یزی گِرد.
-
غل دادن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دَ) (مص م .) (عا.) غلتاندن .
-
غل زدن
فرهنگ فارسی معین
(غُ. زَ دَ) (مص ل .) (عا.) جوشیدن .
-
غل کردن
فرهنگ فارسی معین
(غُ. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) به بند کشیدن ، اسیر کردن .