کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غَرَقُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
غرق
فرهنگ فارسی معین
(غُ رُ) [ تر. ] (اِ.) نک قرق .
-
غرق
فرهنگ فارسی معین
(غَ رْ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - در آب فرو رفتن ،خفه شدن . 2 - کنایه از: محو چیزی شدن ، بی نهایت جذب چیزی شدن .
-
واژههای همآوا
-
غرق
فرهنگ فارسی معین
(غُ رُ) [ تر. ] (اِ.) نک قرق .
-
غرق
فرهنگ فارسی معین
(غَ رْ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - در آب فرو رفتن ،خفه شدن . 2 - کنایه از: محو چیزی شدن ، بی نهایت جذب چیزی شدن .
-
قرق
فرهنگ فارسی معین
(قُ رُ) [ تر. ] (اِ.)جایی که مخصوص اشخاص خاصی باشد و از ورود دیگران به آنجا جلوگیری شود.
-
جستوجو در متن
-
مغروق
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) غرق شده .
-
غرقه
فرهنگ فارسی معین
(غَ قِ) (ص .) در آب فرو رفته ، غرق شده .
-
غریق
فرهنگ فارسی معین
(غَ) [ ع . ] (ص .)غرق شده ، در آب فرو - رفته .
-
اژدر
فرهنگ فارسی معین
(اَ دَ) (اِ.) 1 - ابزاری جنگی که با آن کشتی را غرق کنند. 2 - اژدها.
-
اغراق
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص م .) غرق کردن . 2 - (اِمص .) مبالغه کردن .
-
تغریق
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) غرق کردن ، در آب فرو بردن .
-
غرقاب
فرهنگ فارسی معین
(غَ) [ ع - فا. ] (اِمر.) جای غرق شدن ، جای عمیق در آب . مق . پایاب .
-
استغراق
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) همه را فرا - گرفتن . 2 - (مص ل .) غرق شدن . 3 - سخت سرگرم کاری شدن .