کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غيرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
خارج شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. شُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - بیرون شدن ، بیرون رفتن (از خانه ، شهر و غیره .) 2 - ترک کردن (اداره ، موسسه و غیره ).
-
سابوتاژ
فرهنگ فارسی معین
(بُ) [ فر ] (اِ.) خرابکاری عمده در کارخانه ، معادن ، قطار آهن و غیره ؛ تخریب پل ها، جاده ها و غیره .
-
مسما
فرهنگ فارسی معین
(مُ سَ مّ) [ ازع . ] (اِ.) نوعی غذا که با گوشت و بادمجان و غیره پزند و آن اقسام مختلف دارد مانند مسمای بادمجان ، مسمای مرغ و غیره .
-
جالیزکاری
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) زراعت خربزه ، هندوانه و غیره .
-
پیت
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) جعبه ای از آهن یا حلب برای نفت و روغن و غیره .
-
پیست
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) میدانی برای ورزش ، رقص و غیره .
-
دسین
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (اِ.) = دسینه : خُم شراب ، سرکه و غیره .
-
نیام
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) غلاف ، غلاف شمشیر و خنجر و غیره .
-
غلچ
فرهنگ فارسی معین
(غَ) (اِ.) آن چه در را بدان بندند از قفل و زنجیر و غیره .
-
گنگ
فرهنگ فارسی معین
(گَ) (ص .) خمیده ، کج ، کوژ (مادرزاد و غیره ).
-
دلمه
فرهنگ فارسی معین
(دُ مَ یا مِ) (اِ.) نوعی خوراک مرکب از برنج ، گوشت چرخ کرده ، لپه ، سبزی مخصوص و غیره که در برگ مو، برگ کلم و غیره پیچند و پزند.
-
بنشن
فرهنگ فارسی معین
(بُ شَ) ( اِ.) حبوبات مانند نخود، لوبیا، عدس ، ماش ، باقلا و غیره .
-
پاکت
فرهنگ فارسی معین
(کَ) [ فر. ] ( اِ.) ورقة کاغذی تا شده که نامه و غیره را در آن گذارند و در آن را می چسبانند و به جایی ارسال می کنند.
-
تراشیده
فرهنگ فارسی معین
(تَ دِ) (ص مف .) هرچیزی که آن را تراش داده باشند مانند: چوب ، تخته و غیره .
-
ترام
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ فر. ] (اِ.) خانه های ریز روی عکس ، شیشه و غیره .