کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غور
فرهنگ فارسی معین
(غُ یا غَ وْ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) فرو شدن ، فرو رفتن . 2 - دقت کردن در کاری ، تفکر و تأمل کردن . 3 - (اِمص .) گودی ، فرورفتگی . 4 - قعر هر چیز. 5 - دقت ، تأمل . 6 - (اِ.) نشیب ، زمین پست .
-
غور
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص .) مخنث ، هیز.
-
واژههای مشابه
-
غور کردن
فرهنگ فارسی معین
(غَ یا غُ وْ. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) در عمق مطلبی دقت کردن ، به دقت رسیدگی کردن .
-
واژههای همآوا
-
قور
فرهنگ فارسی معین
[ تر. ] (اِ.) سلاح .
-
جستوجو در متن
-
نبط
فرهنگ فارسی معین
(نَ بَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - نخستین آبی که از چاه - - به هنگام حفر آن - - ظاهر شود. 2 - غور آب . 3 - غور مرد، باطن وی .
-
قار و قور
فرهنگ فارسی معین
(رُ) (اِمر.) (عا.) = غار و غور: صدایی که از شکم شنیده می شود به ویژه در هنگام گرسنگی .
-
امعان
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص م .) دقت کردن . 2 - غور کردن . 3 - (اِمص .) دوراندیشی ، دقت .
-
غار
فرهنگ فارسی معین
و غور (رُ) [ ع . ] (اِمر.) (عا.) = قار و قور: صدایی که در هنگام گرسنگی از شکم شنیده شود.
-
غورگاه
فرهنگ فارسی معین
(غَ وْ) [ ع - فا. ] (اِمر.) 1 - جای فرو رفتن آب ، محل غور. 2 - جای نهان شدن . 3 - منزل ، جایگاه .
-
بلندی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) 1 - (ص نسب .) علو، بالایی . مق . پستی ، کوتاهی . 2 - ارتفاع . 3 - درازی ، طول . 4 - بزرگی ، عظمت . 5 - (اِ.) قله (کوه ). 6 - نجد. مق . غور. 7 - اوج ، ذروه .