کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غمگین شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
اغتمام
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص ل .) غمگین شدن .
-
پخچ
فرهنگ فارسی معین
(پَ) 1 - (اِمص .) ضعیف شدن . 2 - رنجور و غمگین شدن . 3 - (ص .) پژمرده . 4 - ناقص .
-
پخس
فرهنگ فارسی معین
(پَ)1 - (اِمص .) ضعیف شدن . 2 - رنجور و غمگین شدن . 3 - (ص .)پژمرده . 4 - ناقص .
-
کشتی
فرهنگ فارسی معین
(کِ) (اِ.) 1 - سفینه ، قایق بزرگ . 2 - نوعی پیالة شراب . ؛ ~ کسی غرق شدن بسیار افسرده و غمگین شدن .
-
دود
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) جسمی تیره و بخاری شکل و شبیه ابر که به سبب سوخت اشیاء پدید آید و به هوا رود. ؛ ~از بینی برآمدن کنایه از: غمگین شدن ، خشمگین شدن . ؛~ از کنده بلند شدن کنایه از: از ریشه مایه گرفتن ، از اصل بزرگتر سرچشمه گرفتن