کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غلبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غلبه
فرهنگ فارسی معین
(غَ لَ بِ) [ ع . غلبة ] 1 - (مص ل .) پیروز گشتن ، چیره شدن . 2 - (اِمص .) چیرگی ، پیروزی . 3 - تسلط ، استیلا. 4 - کثرت ، فراوانی . 5 - (اِ.) گروه بسیار، جمعیت ، ازدحام . 6 - بانگ ، فریاد.
-
واژههای مشابه
-
غلبه کن
فرهنگ فارسی معین
(غُ لْ بِ کَ) (اِ.) (عا.) از بیخ کنده شدن .
-
واژههای همآوا
-
قلبه
فرهنگ فارسی معین
(قُ بِ) (اِ.) چوبی که گاوآهن را به آن ببندند و به گردن گاو بگذارند.
-
جستوجو در متن
-
پنجه برتافتن
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ. تَ) (مص ل .) به زور غلبه کردن ، ستم کردن .
-
مقهور
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) شکست خورده ، غلبه شده .
-
مغلوب
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) شکست خورده ، غلبه شده .
-
سطوت
فرهنگ فارسی معین
(سَ وَ) [ ع . سطوة ] 1 - (مص ل .)حمله کردن . 2 - غلبه یافتن . 3 - (اِمص .) حمله . 4 - قهر، غلبه . 5 - وقار، ابهت .
-
استحواذ
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ حْ) [ ع . ] (مص ل .) غلبه کردن ، چیره شدن .
-
تسلط
فرهنگ فارسی معین
(تَ سَ لُّ) [ ع . ] (مص ل .) چیره شدن ، غلبه یافتن .
-
چشک
فرهنگ فارسی معین
(چِ شْ یا شَ) 1 - (ص .) افزون ، بیش . 2 - (اِ.) افزونی ، غلبه .
-
غالب
فرهنگ فارسی معین
(لِ) [ ع . ] 1 - (اِفا.) غلبه کننده ، چیره . 2 - (ص .) افزون ، بسیار.
-
لدادت
فرهنگ فارسی معین
(لِ دَ) [ ع .لدادة ] (مص م .) در لجاج بر خصم غلبه کردن .