کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غلام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غلام
فرهنگ فارسی معین
(غُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - پسر، پسری که ریش در نیاورده باشد. 2 - بنده ، اجیر، نوکر.
-
واژههای مشابه
-
غلام بچه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ چِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) پسر نابالغ که در خانه بزرگان و شاهان قاجار خدمت می کردند، خانه شاگرد.
-
غلام گردش
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گَ دِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) 1 - اتاقی که میان دو اتاق دیگر واقع باشد و به هر دو راه داشته باشد. 2 - ایوان و عمارت . 3 - دیوارپست حایل میان حرمسرا و دیوانخانه .
-
جستوجو در متن
-
کاکاسیاه
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) غلام سیاه .
-
پرستارزاده
فرهنگ فارسی معین
(پَ رَ دِ) (ص مف ) غلام زاده ، کسی که پدر و مادرش غلام و کنیز بوده باشند.
-
اوشاق
فرهنگ فارسی معین
(اُ) [ تر. ] (اِ.) 1 - پسر. 2 - غلام .
-
دادو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) غلام (عموماً) هر غلامی که از کودکی خدمت کسی کرده (خصوصاً).
-
زرخرید
فرهنگ فارسی معین
(زَ. خَ) (ص مف .) غلام و کنیزی که خریده شود.
-
کاکا
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - برادر بزرگتر. 2 - غلام .
-
لاطی
فرهنگ فارسی معین
[ ع . لاطی ء ] (اِفا.) امردباز، غلام باره .
-
برده
فرهنگ فارسی معین
(بَ دِ) [ په . ] (ص .) 1 - غلام ، کنیز. 2 - اسیر.
-
رهی
فرهنگ فارسی معین
(رَ)(ص نسب .) 1 - راهرو، مسافر. 2 - غلام ، بنده .
-
عتق
فرهنگ فارسی معین
(عِ تْ) [ ع . ] (مص ل .) آزاد شدن بنده و غلام .