کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غلاف 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
نیام
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) غلاف ، غلاف شمشیر و خنجر و غیره .
-
گوش ماهی
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) صدف ، غلاف صدف .
-
دست میان
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) غلاف و کمر شمشیر.
-
غوزه
فرهنگ فارسی معین
(زِ) [ معر. ] (اِ.) 1 - غلاف پنبه . 2 - غلاف و پوست بعضی گیاهان مانند شقایق ، خشخاش .
-
کوه
فرهنگ فارسی معین
(کُ وَ) (اِ.) 1 - غلاف پنبه ، غوزة پنبه . 2 - کوکنار (که غلاف خشخاش است ). 3 - پیلة ابریشم .
-
قراب
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع . ] (اِ.) غلاف شمشیر، نیام .
-
جوزغه
فرهنگ فارسی معین
(جُ زَ غِ) [ معر. ] (اِ.) غلاف پنبه .
-
غمد
فرهنگ فارسی معین
(غِ) [ ع . ] (اِ.) نیام شمشیر، غلاف تیغ .
-
پوشینه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (اِمر.) 1 - سرپوش هر چیزی . 2 - کپسول ، غلاف ، کیسه .
-
جراب
فرهنگ فارسی معین
(جِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - انبان ؛ توشه دان . 2 - غلاف .
-
نیم لنگ
فرهنگ فارسی معین
(لَ) (اِ.) 1 - کمان دان ، غلافِ کمان . 2 - ترکش ، تیردان .
-
ختنه
فرهنگ فارسی معین
(خَ نِ) [ از ع . ] (مص م .) بریدن غلاف سر آلت مرد.
-
اجفان
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] ( اِ.) جِ جفن . 1 - پلک چشم . 2 - غلاف شمشیر.
-
اعلاق
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] ( اِ.) جِ عِلْق . 1 - چیزهای نفیس . 2 - غلاف های شمشیر.
-
جفن
فرهنگ فارسی معین
(جَ فْ) [ ع . ] 1 - پلک چشم . 2 - غلاف شمشیر. ج . اجفان ، جفون ، اجفن .