کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غریبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غریبه
فرهنگ فارسی معین
(غَ بِ) [ ع . غریبة ] (ص .) 1 - مؤنث غریب . 2 - زن دور از وطن .
-
غریبه
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (ص .) بیگانه ، اجنبی ، ناآشنا.
-
جستوجو در متن
-
غرایب
فرهنگ فارسی معین
(غَ یِ) [ ع . غرائب ] (ص .) جِ غریبه .
-
نامحرم
فرهنگ فارسی معین
(مَ رَ) [ فا - ع . ] (ص .) 1 - بیگانه ، غریبه . 2 - کسی که مورد اعتماد نیست .
-
غریب گز
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گَ) [ ع - فا. ] (اِ.) 1 - حشره ای که به غریبه نیش می زند و بومیان نسبت به آن مصونیت دارند. 2 - عقرب . 3 - ساس ، کَنِه .