کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غرامت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غرامت
فرهنگ فارسی معین
(غَ مَ) [ ع . غرامة ] (اِ.) 1 - تاوان . 2 - (اِ مص .) مشقت ، ضرر. 3 - پشیمانی . 4 - عذاب .
-
واژههای مشابه
-
غرامت کشیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کِ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) به عهده گرفتن غرامت .
-
جستوجو در متن
-
غرامات
فرهنگ فارسی معین
( غ َ) [ ع . ] (اِ.) جِ غرامت .
-
تاوان
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) 1 - غرامت ، جریمه . 2 - عوض ، بدل .
-
مغرم
فرهنگ فارسی معین
(مَ رَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - تاوان ، غرامت . 2 - وام ، دین ؛ ج . مغارم .
-
ضامن
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . ] 1 - (اِفا.) کفیل ، ضمانت - کننده ، به عهده گیرندة غرامت . 2 - (اِ.) نوعی وسیلة دگمه مانند در بعضی ابزارها به ویژه چاقو. ؛ ~ آهو لقب امام رضا (ع ).
-
گرفت
فرهنگ فارسی معین
(گِ رِ) (مص مر.) 1 - مؤاخذه ، ایراد. 2 - گرفتن ، اخذ. 3 - غرامت ، تاوان . 4 - خسوف ، کسوف . 5 - گرفتاری . 6 - جرم ، جنایت .