کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غالب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غالب
فرهنگ فارسی معین
(لِ) [ ع . ] 1 - (اِفا.) غلبه کننده ، چیره . 2 - (ص .) افزون ، بسیار.
-
واژههای مشابه
-
غالب آمدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . مَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) چیره شدن .
-
غالب کردن
فرهنگ فارسی معین
(لِ. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) 1 - پیروز کردن ، غلبه دادن . 2 - (عا.) کالای بد را با نیرنگ و حقه به خریدار به جای کالای خوب فروختن .
-
واژههای همآوا
-
قالب
فرهنگ فارسی معین
(لِ) [ معر. ] (اِ.) 1 - پیکر، هیکل . 2 - شکل ، هیئت . 3 - آلتی که جسمی شکل پذیر را در داخل یا خارج آن نهاده به صورت آن آلت درآورند، قالب کفش . 4 - واحدی برای قطعات بریدة معین ؛ قالب پنیر. 5 - جزو، رکن (علم عروض ). ؛ ~تهی کردن الف - بی نهایت ترسیدن...
-
جستوجو در متن
-
راجح
فرهنگ فارسی معین
(جِ) [ ع . ] (اِفا.) غالب آمده ، چربیده .
-
قهار
فرهنگ فارسی معین
(قَ هّ) [ ع . ] (ص .) غالب ، پیروز.
-
قاهر
فرهنگ فارسی معین
(هِ) [ ع . ] (ص فا.) چیره ، غالب .
-
مستولی
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ) [ ع . ] (اِفا.) غالب ، چیره شونده .
-
تغلب
فرهنگ فارسی معین
(تَ غَ لُّ) [ ع . ] (مص ل .) پیروز شدن ، غالب شدن .
-
چیر
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (ص .) = چیره : 1 - پیروز. 2 - مسلط ، غالب .
-
منتصر
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ صَ) [ ع . ] (اِفا.) نصرت یابنده ، غالب .
-
قاهره
فرهنگ فارسی معین
(هِ رِ یا رَ) [ ع . قاهرة ] (اِفا.) مؤنثِ قاهر. غالب ، چیره .