کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غاش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غاش
فرهنگ فارسی معین
(ص .) فریفته ، عاشق .
-
غاش
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) = غاوش : 1 - خیار بزرگی که برای تخم نگاه دارند. 2 - خوشة انگور نارسیده ؛ غوره .
-
غاش
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِفا.) 1 - غش کننده . 2 - کسی که مردم را بفریبد.
-
واژههای همآوا
-
قاش
فرهنگ فارسی معین
قاش (ص مر. ق مر.) پاره پاره ، قطعه قطعه .
-
جستوجو در متن
-
غاوش
فرهنگ فارسی معین
(وَ یا وُ) 1 - خیاری که برای تخم بگذارند تا بزرگ شود. 2 - خوشة انگور رسیده که برای تخم نگه دارند. غاوشو و غاش نیز گویند.