کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
غار
فرهنگ فارسی معین
و غور (رُ) [ ع . ] (اِمر.) (عا.) = قار و قور: صدایی که در هنگام گرسنگی از شکم شنیده شود.
-
غار
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) شکاف ، شکاف در کوه یا زمین .
-
غار
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) درختچه ای است از تیرة گل سرخیان و از دستة بادامی ها که منشأ آن را نواحی غربی آسیا (قفقازیه و ایران ) ذکر کرده اند ولی امروزه این گیاه را یا به جهت استفاده های دارویی آن یا به جهت زینت در غالب نقاط دنیا می کارند. برگ هایش متناوب ، ساده ،...
-
واژههای مشابه
-
یار غار
فرهنگ فارسی معین
(ر ) (اِمر.) 1 - لقب ابوبکر که هنگام هجرت پیامبر (ص ) از مکه به مدینه همراه آن حضرت در غار رفت . 2 - مجازاً: دوستی که انسان را در سختی تنها نمی گذارد.
-
واژههای همآوا
-
قعر
فرهنگ فارسی معین
(قَ عْ) [ ع . ] (اِ.) گودی و ته چیزی .
-
قار
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] 1 - (اِ.) قیر. 2 - دودة مرکب . 3 - (ص .) سیاه .
-
قار
فرهنگ فارسی معین
[ تر. ] 1 - (اِ.) برف . 2 - (ص .) سفید.
-
قار
فرهنگ فارسی معین
(رّ) [ ع . ] (اِفا.) قرارگیرنده ، ثابت . (?(قاراشمیش [ تر. ] (ص .) درهم و برهم ، هرج و مرج .
-
جستوجو در متن
-
شکفت
فرهنگ فارسی معین
(ش کَ) (اِ.) غار.
-
اشکفت
فرهنگ فارسی معین
(اِ کَ) ( اِ.) 1 - شکاف ، رخنه . 2 - غار، کهف .
-
قار و قور
فرهنگ فارسی معین
(رُ) (اِمر.) (عا.) = غار و غور: صدایی که از شکم شنیده می شود به ویژه در هنگام گرسنگی .
-
گاباره
فرهنگ فارسی معین
(رِ) (اِمر.) 1 - گله گاو. 2 - غار، شکاف . گاپاره نیز به این معنی است .