کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عیش کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
فراخ عیش
فرهنگ فارسی معین
( ~ . عِ) [ ع - فا. ] (ص مر.) نک فراخ روزی .
-
جستوجو در متن
-
بساط کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) اسباب عیش و نوش را فراهم کردن .
-
چرچری
فرهنگ فارسی معین
کردن (چِ چِ یا چَ چَ. کَ دَ) (مص ل .) عیش کردن ، خوش گذرانی کردن .
-
نشمیدن
فرهنگ فارسی معین
(نَ دَ) (مص ل .) (عا.) عیش و نوش کردن .
-
صفا کردن
فرهنگ فارسی معین
(صَ. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - آشتی کردن . 2 - عیش و عشرت کردن .
-
ولی کردن ( ((. کَ دَ)
فرهنگ فارسی معین
[ ع - فا. ] (مص .) 1 - ولی قرار دادن . 2 - جانشین کردن . 3 - کسی را به میزبانی و پرداخت مخارج عیش و عشرت راضی کردن .
-
کیف
فرهنگ فارسی معین
( ~. ) (اِ.) 1 - شادی ، مسرت . 2 - خوشی ، لذت عمیق . 3 - خوش گذرانی ، عیش . ؛ ~ کسی کوک بودن احساس نشاط و خوشی کردن .