کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عید
فرهنگ فارسی معین
(ع ) [ ع . ] (اِ.) جشن ، روز جشن ، روزی که فرخنده و مبارک است .
-
جستوجو در متن
-
اعیاد
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] ( اِ.) جِ عید؛ جشن ها.
-
عیدی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (ص نسب .) هدیه ای که به مناسبت عید به کسی داده می شود.
-
سعانین
فرهنگ فارسی معین
(سَ) [ معر. ] (اِ.) عیدی که مسیحیان در روز یکشنبة قبل از عید فصح برگزار می کنند.
-
نوئل
فرهنگ فارسی معین
(ئِ) [ فر. ] (اِ.) بیست و پنجم دسامبر عید میلاد مسیح .
-
ششه
فرهنگ فارسی معین
(شَ شَ یا ش ش ) (اِمر.) شش روز بعد از عید رمضان ، که روزه داشتن در آن شش روز سنت است .
-
فطریه
فرهنگ فارسی معین
(فِ طْ یِّ) [ ع . فطریة ] (اِ.) آنچه از پول یا جنس که باید در روز عید فطر به مستمندان داده شود.
-
لباس
فرهنگ فارسی معین
(لِ) [ ع . ] (اِ.) پوشاک ، رخت ، جامه . ؛~ بعد از عید کنایه از: چیز خوبی که چون دیرتر از وقت مناسب به دست آید دیگر به درد نخورد.
-
مجله
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ معر - عبر. ] (اِ.) نام عید یهودیان که در روز 14 ماه آذار منعقد می شد و آن را «بوری » نیز خوانند.
-
مصلی
فرهنگ فارسی معین
(مُ صَ ل لا) [ ع . ] (اِ.) 1 - جای نماز خواندن . 2 - جایی که مردم در عید فطر و قربان در آن نماز گزارند.
-
آبریزگان
فرهنگ فارسی معین
(زَ) [ په . ] (اِمر.) 1 - عید آب پاشان ، جشنی که ایرانیان در روزِ تیر - سیزدهمین روز از ماه تیر - برپامی داشتند و آب بر یکدیگر می پاشیدند. 2 - نوعی غذا.
-
بساک
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ په . ] ( اِ.) 1 - تاجی از گل ها و ریاحین که پادشاهان و بزرگان روزهای عید و جشن و مردان در روز دامادی بر سر می گذاشتند. 2 - پرچم گل که دانه های گرده درون آن می باشد.
-
تشریق
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - روشن کردن . 2 - به سوی مشرق توجه کردن . 3 - نهادن پاره های گوشت در آفتاب تا خشک شود. ایام ~ : سه روز پس از عید قربان که در آن ، در قدیم گوشت های قربانی را خشک می کردند.
-
دنح
فرهنگ فارسی معین
(دِ) [ معر. عبر. اِرمی . دنحا ] (اِ.) روز ششم ماه کانون الا´خر روزة عید دنح مسیحیان است . گویند که یحیی بن زکریا، در این روز مسیح را در آب معمودیه به نهر اردن غسل تعمید داد.