کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عیبیاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
یاب
فرهنگ فارسی معین
(ص .) نابود، ضایع ، بیهوده .
-
یاب
فرهنگ فارسی معین
(اِفا.) در ترکیب ، به صورت مزید مؤخر به معنی یابنده آید: دیریاب ، فلزیاب .
-
عیب
فرهنگ فارسی معین
(عَ یا ع ) [ ع . ] (اِ.) نقص ، نقیصه . ج . عیوب .
-
عیب جو
فرهنگ فارسی معین
(ی ) ( ~ .) [ ع - فا. ] (ص فا.) 1 - کسی که تفحص بدی ها و معایب دیگران کند، تا آن ها را آشکار سازد. 2 - بدگوی مردمان .