کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عَذَابٌ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عذاب
فرهنگ فارسی معین
(عَ) [ ع . ] 1 - (اِمص .) شکنجه ، آزار. 2 - (اِ.) درد و رنج .
-
واژههای همآوا
-
عذاب
فرهنگ فارسی معین
(عَ) [ ع . ] 1 - (اِمص .) شکنجه ، آزار. 2 - (اِ.) درد و رنج .
-
جستوجو در متن
-
تعذیب
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) عذاب کردن .
-
جگرخراش
فرهنگ فارسی معین
( ~. خَ) (ص فا.) عذاب دهنده .
-
قین
فرهنگ فارسی معین
(قَ یا ق ) [ تر. ] (اِ.) شکنجه ، عذاب .
-
نقمت
فرهنگ فارسی معین
(نِ مَ) [ ع . نقمة ] (اِمص .) عقوبت ، عذاب .
-
آزار
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] ( اِ.) 1 - رنج ، عذاب . 2 - بیماری ، مرض .
-
نکال
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (اِ.)1 - عقوبت ، عذاب . 2 - اشتهار به فضیحت و رسوایی .
-
نکال کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) عقوبت کردن ، عذاب کردن .
-
وبال
فرهنگ فارسی معین
(وَ) [ ع . ] (اِ.)1 - سختی ، عذاب . 2 - بَدی سرانجام .
-
معاقب
فرهنگ فارسی معین
(مُ قِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - عذاب کننده . 2 - پیگیر، دنبال کننده .
-
معذب
فرهنگ فارسی معین
(مُ عَ ذَّ) [ ع . ] (اِمف .) آزار شده ، در رنج و عذاب .
-
عقاب
فرهنگ فارسی معین
(عِ) [ ع . ] 1 - (مص م .)کیفر دادن ، شکنجه دادن . 2 - (اِمص .) شکنجه ، عذاب .