کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عورت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عورت
فرهنگ فارسی معین
(عُ رَ) [ ع . عورة ] (اِ.) 1 - آلت تناسلی ، شرمگاه . 2 - امری که انسان از آن شرم داشته باشد.
-
جستوجو در متن
-
عورات
فرهنگ فارسی معین
(عَ وَ) [ ع . ] (اِ.) جِ عورت . پوشیده رویان ، اهل حرم .
-
فرج
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع . ] (اِ.) 1 - سوراخ ، شکاف . 2 - عورت زن ، آلت تناسلی زن .
-
قیزه بندی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ) [ هند - فا. ] (حامص .) بستن پارچه بر عورت و بند کردن سر دیگر آن به طرف سرین در کمر.
-
قیظه
فرهنگ فارسی معین
(قَ یا ق ظَ یا ض ) (اِ.) لنگ مانندی که درویشان به کمر می بستند و عورت را بدان می پوشاندند و گاهی آن را از زیر بغل چپ و راست برده به پشت گردن گره می زدند، لنگوته .