کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عود
فرهنگ فارسی معین
(عُ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) بازگشتن . 2 - (اِ مص .) بازگشت .
-
عود
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) 1 - چوب ، شاخة بریده شده از درخت . 2 - بربط ، از سازهای زِهی با کاسه ای بیضی شکل و دسته ای سرکج . 3 - نامِ درختی که در هند می روید، چوب آن قهوه ای رنگ و خوش بو می باشد.
-
جستوجو در متن
-
داربوی
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) چوب عود، شاخة عود.
-
رادبو
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) داربوی ، عود.
-
داربو
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) عود، داروی خوشبو که در آتش ریزند.
-
عودسوز
فرهنگ فارسی معین
[ ع - فا. ] (اِ.) ظرفی که در آن عود می سوزانند.
-
شهرود
فرهنگ فارسی معین
(شَ) (اِمر.) 1 - سازی بود سیمی شبیه به عود. 2 - نوایی از آهنگ های قدیم .
-
بربط
فرهنگ فارسی معین
(بَ بَ) [ معر. ] ( اِ.) عود،از آلات موسیقی شبیه تار که کاسه اش بزرگتر و دسته اش کوتاه تر است .
-
پس وازنک
فرهنگ فارسی معین
(پَ زَ نَ) (اِمر.) بازگشت مرض ، رجعت بیماری ، پس افتادگی ، عود، نکس .
-
ند
فرهنگ فارسی معین
(نَ یا نِ دّ) [ ع . ] (اِ.) بوی خوشی مرکب از مشک و عنبر و عود.
-
لخلخه
فرهنگ فارسی معین
(لَ لَ خَ یا خِ) [ ع . لخلخة ] (اِ.) ترکیبی است از عطریات مختلف (عود قماری ، لادن ، مشک ، کافور و غیره ) که از آن گویی سازند و بویند.
-
گردنا
فرهنگ فارسی معین
(گَ دَ) (اِ.) 1 - سیخ کباب . 2 - گوشة عود و رباب و مانند آن که سیم ها را بر آن بندند و بگردانند تا ساز گوک شود. 3 - چوب چرخ چاه که گرد و طناب دلو را به آن پیچند و از آن گشایند ؛ ~ی چرخ (کن .) آسمان .
-
لوت
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) سازی است که در ایران به نام عود معروف می باشد. پیانونوازان فرانسوی در قرون 17 و 18 م . برای این ساز قطعات سبکی می ساختند که بعدها تحت عنوان پرلود، کورانت ، ساراباند، کاوت ، ژیگ و غیره ظاهر شد.