کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عهد بستن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
عقد
فرهنگ فارسی معین
(عَ قْ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) بستن ، گره زدن . 2 - عهد و پیمان بستن . 3 - (اِ.) عهد،پیمان .
-
تعاهد
فرهنگ فارسی معین
(تَ هُ) [ ع . ] (مص ل .) با هم عهد بستن .
-
معاهده
فرهنگ فارسی معین
(مُ هِ دَ) [ ع . معاهدة ] (مص ل .) عهد و پیمان بستن .
-
مواثقت
فرهنگ فارسی معین
(مُ ثِ قَ) [ ع . مواثقة ] (مص ل .) با هم عهد و پیمان بستن .
-
معاقدت
فرهنگ فارسی معین
(مُ قِ دَ) [ ع . معاقدة ] (مص ل .) با هم عهد و پیمان بستن .
-
تعهد
فرهنگ فارسی معین
(تَ عَ هُّ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) کاری را به عهده گرفتن . 2 - عهد بستن ، 3 - (اِمص .) غمخواری .
-
بیعت
فرهنگ فارسی معین
(بِ عَ) [ ع . بیعة ] 1 - (مص ل .) پیمان بستن . 2 - (اِ.) عهد، پیمان . 3 - (اِ.) معبد یهود و نصاری ؛ ج . بیعات .