کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عناصر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عناصر
فرهنگ فارسی معین
(عَ ص ) [ ع . ] (اِ.) جِ عنصر. ؛~ اربعه چهار عنصر قدما: آب ، باد، خاک و آتش .
-
جستوجو در متن
-
آخشیجان
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) جِ آخشیج ؛ عناصر چهارگانه .
-
قامه
فرهنگ فارسی معین
(مَ یا مِ) یکی از اجزا و عناصر خاتم .
-
چهارعنصر
فرهنگ فارسی معین
( ~. عُ صُ)(اِمر.)عناصر اربعه : آب ، خاک ، باد و آتش باشد.
-
ژئو
فرهنگ فارسی معین
(ژِ) [ فر. ] (پیش .) از عناصر زبان علمی به معنی «زمین » است . «ژئوپلیتیک »، «ژئولوژی ».
-
پلورالیسم
فرهنگ فارسی معین
(پُ) [ انگ . ] (اِ.) کثرت باوری ، نظریه ای که به لزوم کثرت عناصر و عوامل در جامعه و مشروعیت منافع آن ها باور دارد.
-
تنتور
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ فر. ] (اِ.) الکل یا اتر که از عناصر فعال مواد معدنی ، نباتی و حیوانی استخراج می شود.
-
آمفیبول
فرهنگ فارسی معین
(بُ) [ فر. ] (اِ.) یکی از سنگ هایی که از عناصر اصلی سنگ های آذرین است و مواد ترکیب کننده اش عبارت از سیلیکات - های قلیایی (کلسیم و منیزیم ) و سیلیکات - های (آهن و منگنز) می باشد.
-
استقصات
فرهنگ فارسی معین
(اُ تُ قُ صّ) [ معر. ] (اِ.) جِ اُستُقُص یا اسطقس . این کلمه در اصل یونانی است و به معنی ماده و اصل هر چیزی . (عناصر چهارگانه ).
-
اسطقس
فرهنگ فارسی معین
(اُ طُ قُ) [ ع . ] ( اِ.) 1 - این کلمه در اصل یونانی است به معنی م اده و اصل هر چیزی ، عناصر چ ه ارگانه : آب ، خاک ، باد و آتش . 2 - استخوان بندی هر چیز. ج . اسطقسات .
-
ذوجسدین
فرهنگ فارسی معین
(جَ سَ دَ یا دِ) [ ع . ] (ص مر.) 1 - دارند ة جسد. 2 - هر جسمی که مرکب از دو عنصر از عناصر چهارگانه باشد. 3 - سیارة عطارد از آن روی که خانة او جوزا (جسدین یا دوپیکر می باشد).
-
گوتیگ
فرهنگ فارسی معین
(گُ تِ) [ فر. ] (اِ.) شیوة معماری اروپای باختری از قرن 12 تا 16 م . که از ویژگی های آن تکرار عناصر بلندی ساختمان و به کارگیری تاق های نوک تیز و شیشه های پر نقش و نگار بود.
-
گل آرایی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (حامص .) هنر ترکیب و تنظیم گل و متفرعات آن از قبیل برگ و شاخه در گلدان به کمک عناصر و عواملی از قبیل سنگ ریزه و کندة درخت و امثال آن به نحو متناسب .
-
مثلثات
فرهنگ فارسی معین
(مُ ثَ لَ) [ ع . ] (اِمف . اِ.) 1 - جِ مثلث . 2 - بخشی از علم ریاضی که موضوعش مطالعه و تعیین روابط بین اضلاع و زوایای مثلث و تعیین عناصر نامعلوم یک مثلث از روی اندازه های معلوم آن است .