کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عناد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عناد
فرهنگ فارسی معین
(عِ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - ستیزه کردن ، لجاج ورزیدن . 2 - (اِمص .) لجاج ، سرکشی . 3 - ستیزه .
-
جستوجو در متن
-
سته
فرهنگ فارسی معین
(س تَ) (اِمص .) لجاج ، عناد.
-
تعاند
فرهنگ فارسی معین
(تَ نُ) [ ع . ] (مص ل .) عناد ورزیدن .
-
لجاج
فرهنگ فارسی معین
(لَ) [ ع . ] (مص ل .) عناد، ستیزه .
-
معاند
فرهنگ فارسی معین
(مُ نِ) [ ع . ] (اِفا.) ستیزکننده ، عِناد ورزنده .
-
حقد
فرهنگ فارسی معین
(حِ) [ ع . ] (اِمص .) کینه ورزی ، عناد. ج . احقاد، حقود.
-
استیزه
فرهنگ فارسی معین
(اِ زِ) (اِمص .) 1 - عناد، خصومت . 2 - جنگ . 3 - خشم ، غضب .
-
لج
فرهنگ فارسی معین
(لَ) [ ع . لجُ ] (مص ل .) ستیزه کردن ، پافشاری در عناد و کینه . ؛ سرِ ~ ~افتادن (کن .) عصبانی شدن ، مخالفت کردن .