کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عمق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عمق
فرهنگ فارسی معین
(عُ مْ) [ ع . ] (اِمص .) ژرفا، گودی . ج . اعماق .
-
جستوجو در متن
-
ژرفا
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) عمق .
-
غفجی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (حامص .) عمق ، ژرفا.
-
طناب خور
فرهنگ فارسی معین
( ~ . خُ) [ ع - فا. ] (اِمر.) (عا.) گودی ، عمق .
-
اعماق
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] ( اِ.) جِ عمق ؛ تک ها، ته ها، رژف ها.
-
چاله
فرهنگ فارسی معین
(لِ) (اِ.) گودال ، گو، گودال معمولا کم عمق .
-
چاهک
فرهنگ فارسی معین
(هَ) (اِ.) چاه کوچک ، چاه کم عمق ، گودال چاه مانند.
-
کوتاهی
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) 1 - کمی طول ، ارتفاع یا عمق . 2 - قصور، تقصیر.
-
مغی
فرهنگ فارسی معین
(مَ) 1 - (حامص .) گودی ، عمق . 2 - (اِ.)گودال .
-
درک
فرهنگ فارسی معین
(دَ رَ) [ ع . ] (اِ.) نهایت عمق و گودی چیزی مانند ته دریا، قعر جهنم و غیره .
-
سنار
فرهنگ فارسی معین
(سَ) (اِ.) 1 - جایی در دریا که عمق آن اندک بوده و کشتی در آن جا به گل نشیند. 2 - مجازاً عاشق و گرفتار.
-
ظاهربین
فرهنگ فارسی معین
(هِ) [ ع - فا. ] (ص فا.) آن که فقط به ظواهر امر توجه دارد، آن که قادر به دقت در عمق مسایل نیست .
-
غور کردن
فرهنگ فارسی معین
(غَ یا غُ وْ. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) در عمق مطلبی دقت کردن ، به دقت رسیدگی کردن .
-
کر
فرهنگ فارسی معین
( کُ رُ) [ ع . ] (اِ.) پیمانه ای برای آب که در اصطلاح شرع هر یک از طول و عرض و عمق آن سه وجب و نیم باشد.