کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
علم هندسه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
علم افکندن
فرهنگ فارسی معین
( ~. اَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) کنایه از: تسلیم شدن ، شکست خوردن .
-
علم شدن
فرهنگ فارسی معین
(عَ لَ. شُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) مشهور شدن ، سرشناس شدن .
-
علم شنگه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . شَ نú گِ) (اِ.) (عا.) = اَلَم شنگه : هیاهو، داد و فریاد.
-
علم کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) 1 - برپا کردن ، برافراشتن . 2 - آماده کردن ، تهیه کردن . 3 - از سر و ته لباس زدن .
-
اوستا علم کردن
فرهنگ فارسی معین
(اُ. عَ لَ. کَ دَ) (مص ل .) از سر و ته لباس زدن .
-
علم نو کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نُ. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) دوباره نیرو گرفتن .
-
جستوجو در متن
-
مهندس
فرهنگ فارسی معین
(مُ هَ دِ) [ معر. ] (اِفا.) دانا به علم هندسه ، عالِم هندسه . 2 - کسی که فارغ التحصیل رشته هایی مانند معماری ، برق و... باشد.
-
ریاضی
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (ص نسب .)1 - منسوب به ریاضت . 2 - نزد قدما یکی از شعب حکمت نظری که اصول آن عبارت است از: الف - هندسه . ب - علم عدد. ج - نجوم . د - علم تألیف .