کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عقلي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
چلی
فرهنگ فارسی معین
(چِ) (حامص .) 1 - احمقی ، بی عقلی . 2 - دیوانگی ، سفاهت .
-
حسی
فرهنگ فارسی معین
(حِ یِّ) [ ع . ] (ص نسب .) آن چه با حس ظاهری درک شود؛ مقابل عقلی .
-
اخباری
فرهنگ فارسی معین
( اَ) [ ع - فا. ] (ص نسب .) 1 - کسی که حکایت ها و داستان ها را روایت کند. 2 - کسی که فقط به ظاهر احادیث اکتفاء کند نه به دلیل های عقلی .
-
بک ولک
فرهنگ فارسی معین
(بُ کُ لُ) = پک و لک : 1 - (ص .) ناهموار، درشت . 2 - (اِ.) بی عقلی . 3 - بی هنری .
-
جنون
فرهنگ فارسی معین
(جُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - دیوانگی ، تباه گشتن عقل . 2 - شیفتگی ، اشتیاق . 3 - کم عقلی ، نادانی .
-
سخافت
فرهنگ فارسی معین
(سَ فَ) [ ع . سخافة ] 1 - (مص ل .) کم عقل بودن . 2 - (اِمص .) کم عقلی .
-
منگل
فرهنگ فارسی معین
(مُ گُ) [ انگ . ] (اِ.) = منگول : مبتلا به منگلی ، نوعی نقص عقلی است که مبتلایان به آن دارای چشم های بادامی و قیافه ای مغولی هستند.
-
طیش
فرهنگ فارسی معین
(طِ یْ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) سبک شدن . 2 - (اِمص .) بی عقلی ، سبکسری . 3 - خشم ، غضب . 4 - رنج . 5 - اضطراب .