کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عطل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عطل
فرهنگ فارسی معین
(عَ طِ) [ ع . ] (ص .) 1 - بی پیرایه . 2 - بیکار. ؛ حروف ~ حروف بی نقطه .
-
عطل
فرهنگ فارسی معین
(عَ طْ یا طَ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - بی پیرایه گردیدن (زن ). 2 - بی مال گردیدن . 3 - بی ادب گردیدن . 4 - بیکار ماندن .
-
واژههای همآوا
-
آتل
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ فر. ] (اِ.) ابزاری برای ثابت نگه داشتن اندام شکستة بدن .
-
عتل
فرهنگ فارسی معین
(عُ تُ) [ ع . ] (ص .)درشت گوی سخت آواز.