کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عطسه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عطسه
فرهنگ فارسی معین
(عَ طْ س ) [ ع . عطسة ] (اِ.) اشنوسه ؛ هوایی که بر اثر سرماخوردگی یا هر نوع تحریک بینی به شدت و با سر و صدا از بینی خارج می شود.
-
جستوجو در متن
-
اشنوسه
فرهنگ فارسی معین
(اُ س ِ) (اِمص .) عطسه .
-
خفیدن
فرهنگ فارسی معین
(خَ دَ) (مص ل .) عطسه کردن .
-
شنوسه
فرهنگ فارسی معین
(ش س ) (اِ.) اِشنوسه ، عطسه .
-
جخت
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) عطسة دوم ، متضاد صبر، که آن را به فال نیک می گیرند.
-
سعوط
فرهنگ فارسی معین
(سَ) [ ع . ] (اِ.) عطسه آور (دارو)، معطس .
-
صبر آوردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . وَ یا وُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) عطسه کردن .
-
معطس
فرهنگ فارسی معین
(مُ عَ طِّ) [ ع . ] (اِفا.) عطسه آورنده .
-
آنفولانزا
فرهنگ فارسی معین
(فُ) [ فر. ] ( اِ.)نوعی بیماری ویروسی مسری که نشانه های آن سردرد، تب ، کم اشتهایی ، ضعف و کوفتگی عمومی ، سرفه و عطسه است .
-
آلرژی
فرهنگ فارسی معین
(لِ) [ یو. ] ( اِ.) حساسیت ، نسبت به چیزی حساسیت داشتن که باعث بروز علایمی چون عطسه ، تنگی نفس ، کهیر حتی شوک می شود.
-
انفیه
فرهنگ فارسی معین
(اَ یّ) (اِ فِ) [ ع . ] (اِ.) گردی که بیشتر از تنباکو به دست می آید، عطسه آور و نشئه کننده می باشد.
-
صبر
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع . ] 1 - (مص ل .) شکیبایی کردن . 2 - (اِمص .) بردباری . 3 - (عا.) عطسه . ؛ ~ ایوب کنایه از: شکیبایی بسیار زیاد.