کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عطا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عطا
فرهنگ فارسی معین
(عَ) [ ع . عطاء ] 1 - (مص م .) بخشیدن . 2 - (اِمص .) بخشش ، دهش . 3 - (اِ.) آن چه که بخشیده شود؛ ج . عطیه .
-
واژههای همآوا
-
اتا
فرهنگ فارسی معین
(اَ) [ تر. ] (اِ.) پدر.
-
جستوجو در متن
-
مناولت
فرهنگ فارسی معین
(مُ وِ لَ) [ ع . مناولة ] (مص م .) عطا کردن ، عطا بخشیدن .
-
واهب
فرهنگ فارسی معین
(هِ) [ ع . ] (اِفا.) بخشنده ، عطا کننده .
-
حلوان
فرهنگ فارسی معین
(حُ) [ ع . ] (اِ.) عطا، پاداش ، مژدگانی .
-
داشاد
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - عطا، بخشش . 2 - پاداش ، مزد.
-
داشن
فرهنگ فارسی معین
(شَ) [ په . ] (اِمص .) 1 - داشتن . 2 - عطا، بخشش .
-
منحت
فرهنگ فارسی معین
(مِ حَ) [ ع . منحة ] (اِ.) بخشش ، عطا.
-
نال
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) عطا، دهش . ج . انوال .
-
هبت
فرهنگ فارسی معین
(هِ بَ) ( ~.) [ ع . هبة ] (اِمص .) انعام ، عطا.
-
داد
فرهنگ فارسی معین
(مص مر.) ، (اِ.) 1 - عطا کردن . 2 - بخشش ، عطا. 3 - بهره ، نصیب . 4 - گوشه ای در دستگاه ماهور. ؛ ~ و ستد دادن و گرفتن .
-
اصفاد
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص م .)1 - بند سخت برنهادن . 2 - عطا دادن .
-
اعتوار
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - دست به دست دادن . 2 - به یکدیگر عطا کردن .