کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عصیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عصیر
فرهنگ فارسی معین
(عَ) [ ع . ] (اِ.) شیره و چکیدة چیزی .
-
واژههای همآوا
-
اثیر
فرهنگ فارسی معین
( اَ) [ معر. ] ( اِ.) به باور قدما کره آتش که بالای کرة هواست ، سیالی رقیق و بی وزن است .
-
اسیر
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] (ص .) 1 - گرفتار. 2 - برده ، بنده . ج . اسراء.
-
عسیر
فرهنگ فارسی معین
(عَ) [ ع . ] (ص .) سخت ، دشوار.
-
جستوجو در متن
-
کیموس
فرهنگ فارسی معین
[ معر. ] (اِ.) 1 - مواد غذایی موجود در معده که با ترشحات و عصیر معدی آغشته شده . کیموس کم و بیش حالت مایعی غلیظ را دارد؛ ج . (ع .) کیموسات . 2 - استحالة طعام است در معده - - بعد از هضم - - به جوهری دیگر که ماده ای غلیظ مایل به رنگ زرد باشد.