کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عصبی مربوط به اعصاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
نوروز
فرهنگ فارسی معین
(نِ رُ) [ فر. ] (اِ.) بیماری عصبی و اختلال روحی بدون وجود ضایعة عصبی مشهود در ساختمان رشته های عصبی و مراکز اعصاب . این بیماری به صور مختلف از قبیل حملة غش (هیستری ) و ضعف شدید اعصاب (نوراستنی ) و غیره مشاهده می شود، اختلال عصبی ، بیماری عصبی .
-
مخچه
فرهنگ فارسی معین
(مُ چِ یا چَ) [ ع - فا. ] (اِمصغ .) قسمتی از دستگاه مرکزی اعصاب که در زیر و عقب مخ قرار گرفته و مانند مخ (دماغ ) دارای قشر خاکستری رنگ در داخل است و به وسیلة سه زوج دنبالة فوقانی و تحتانی و میانی به مراکز اعصاب ارتباط دارد. عمل مخچه عبارت از تنظیم ا...
-
تجارتی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (ص نسب .) منسوب به تجارت ، مربوط به امور بازرگانی .
-
روزانه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (ص مر.) مربوط به روز، وابسته به روز.
-
سیاسی
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (ص نسب .) منسوب به سیاست ، مربوط به سیاست ، امور سیاسی .
-
پسرانه
فرهنگ فارسی معین
( ~. نِ) (ص نسب .) منسوب و مربوط به پسر. مق . دخترانه .
-
تئوریک
فرهنگ فارسی معین
(تِ ئُ) [ فر. ] (ص نسب .) مربوط به نظریه ، غیرتجربی ، نظری . (فره ).
-
جنسی
فرهنگ فارسی معین
(جِ) [ ع - فا. ] (ص نسب .) آنچه مربوط به امور شهوانی است .
-
خانوادگی
فرهنگ فارسی معین
(نْ یا نِ دِ) (ص نسب .) مربوط یا منسوب به خانواده .
-
دراماتیک
فرهنگ فارسی معین
(دِ) [ فر. ] (ص نسب .) نمایشی مربوط به درام .
-
دیپلماتیک
فرهنگ فارسی معین
(لُ) [ فر. ] (ص مر.) مربوط به دیپلمات .
-
روانشناسی
فرهنگ فارسی معین
( ~. ~. ) (حامص .) دانش مطالعه و شناخت روان و مسایل مربوط به آن .
-
شماتیک
فرهنگ فارسی معین
(ش ) [ فر . ] (ص .) دارای طرح کلی ؛ مربوط به شِما.
-
عقلانی
فرهنگ فارسی معین
(عَ) [ ع . ] (ص نسب .) منسوب و مربوط به عقل .
-
هفتگی
فرهنگ فارسی معین
(هَ تِ) مربوط یا مخصوص به یک هفته .