کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عصاره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عصاره
فرهنگ فارسی معین
(عُ رِ) [ ع . عصارة ] (اِ.) شیره ، چکیده ، فشرده .
-
واژههای همآوا
-
اثاره
فرهنگ فارسی معین
(اِ رِ) (مص م .) 1 - انتقام . 2 - برانگیختن .
-
جستوجو در متن
-
انگ
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) = انج . انغ : شیره ، عصاره .
-
چکیده
فرهنگ فارسی معین
(چَ دِ) (ص مف .) افشره ، عصاره .
-
چلانیدن
فرهنگ فارسی معین
(چَ دَ) (مص م .) فشار دادن ، عصاره گرفتن .
-
افشردن
فرهنگ فارسی معین
(اَ شُ دَ) (مص م .) 1 - عصاره گرفتن . 2 - محکم کردن .
-
انبیق
فرهنگ فارسی معین
(اَ) [ معر. ] (اِ.) ظرفی است برای تقطیر مایعات و گرفتن عصاره و عرق .
-
شیرک
فرهنگ فارسی معین
(رَ) (اِ.) 1 - شیره ، عصاره . 2 - شیرة تریاک . 3 - شراب .
-
هلل
فرهنگ فارسی معین
(هُ لُ) (اِ.) عصارة فیل زهره را گویند که به نام های حضض و حضیض نیز خوانده می شود.
-
معصار
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . ] (اِ.) آلتی است که به وسیلة آن میوه و مانند آن را گذارند و فشار دهند تا عصارة آن استخراج گردد.
-
اسانس
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ فر. ] (اِ.) جوهر و عصارة گل هاو گیاهان ، عطر مایه (فره ).
-
جوهر
فرهنگ فارسی معین
(جُ هَ) [ معر. ] (اِ.) 1 - اصل و عصارة هر چیز. 2 - هر چیزی که قایم به ذات خودش است . 3 - هر سنگ گرانبها.
-
شربت
فرهنگ فارسی معین
(شَ بَ) [ ع . شربة ] (اِ.) در فارسی : 1 - نوشیدنی . 2 - آب آمیخته با شکر یا عصارة میوه .