کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عشیرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عشیره
فرهنگ فارسی معین
(عَ رِ) [ ع . عَشیرَة ] (اِ.) قبیله ، خویشان و نزدیکان .
-
جستوجو در متن
-
رهط
فرهنگ فارسی معین
( رَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - گروه ، گروه مردم . 2 - قبیله ، عشیره .
-
عشایر
فرهنگ فارسی معین
(عَ یِ) [ ع . عشائر ] (اِ.) جِ عشیره ؛ قبایل ، طوایف .
-
فخذ
فرهنگ فارسی معین
(فَ یا فِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - ران . ج . افخاذ. 2 - خویشاوندان مرد که از نزدیک ترین عشیرة او باشد. ج . افخاذ.