کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عسکر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عسکر
فرهنگ فارسی معین
(عَ کَ) [ ع . ] (اِ.) لشکر، سپاه ؛ ج . عساکر.
-
واژههای مشابه
-
قاضی عسکر
فرهنگ فارسی معین
(عَ کَ) [ ع . ] (اِمر.) کسی که مأمور اجرای مراسم دینی در ارتش است .
-
جستوجو در متن
-
عساکر
فرهنگ فارسی معین
(عَ کِ) [ ع . ] (اِ.) جِ عسکر؛ لشکرها.
-
عسکری
فرهنگ فارسی معین
(عَ کَ) [ ع . ] (ص نسب .) منسوب به عسکر؛ لشکری ، سپاهی .
-
عسکری
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع . ] (ص نسب .) 1 - منسوب به عسکر مکرم از شهرهای قدیم خوزستان . 2 - (اِ.) در فارسی نوعی انگور.