کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عروسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عروسی
فرهنگ فارسی معین
(عَ) [ ع - فا. ] (حامص .) 1 - جشنی که به هنگام ازدواج برپا کنند. 2 - همسری دختر یا زنی با مرد.
-
جستوجو در متن
-
عرس
فرهنگ فارسی معین
(عُ) [ ع . ] (اِ.) عروسی ، غذای عروسی .
-
بیوگانی
فرهنگ فارسی معین
(بَ) (حامص .) عروسی ، نکاح .
-
پاتختی
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (اِمر.) (عا.) 1 - جشن روز بعد از عروسی . 2 - میزی که بر آن در شب عروسی ظرف پول می گذارند.
-
سور
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) 1 - جشن ، ضیافت . 2 - عروسی .
-
آیینة بخت
فرهنگ فارسی معین
( ~ء بَ) (اِمر.) آیینه ای که در مجلس عقد و عروسی در پیش عروس می گذارند.
-
دلمه
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) کیسة پولی که در جشن عروسی یا اعیاد سال به مهمان و مدعوان دهند.
-
ساقدوش
فرهنگ فارسی معین
(قْ) [ تر - فا. ] (اِ.) کسی که شب عروسی دوش به دوش داماد حرکت می کند.
-
بله بران
فرهنگ فارسی معین
(بَ ل ِ. بُ) (اِمر) (عا.) صحبت ها و قول و قرارهای قبل از عروسی بین خانواده - های عروس و داماد.
-
پاگشا
فرهنگ فارسی معین
(گُ) (اِمر.) جشنی که بعد از عروسی در خانة اقوام و دوستان عروس و داماد برپا می شود به این معنی که پای عروس و داماد به خانة آن ها باز شود.
-
چراغانی
فرهنگ فارسی معین
(چِ) (ص نسب .) 1 - منسوب به چراغان ؛ چراغ های بسیاری که در جشن ها و عروسی ها روشن کنند. 2 - مجلس شادمانی که در آن چراغ های بسیار روشن کنند.
-
حجله
فرهنگ فارسی معین
(حِ لِ) [ ع . حجلة ] (اِ.) اتاق آراسته و مزین برای عروس و داماد در شب اول عروسی .
-
زفاف
فرهنگ فارسی معین
(زِ) [ ع . ] (مص م .) عروس را به خانة شوهر فرستادن . ؛ شب ~ شب عروسی .
-
هدیه
فرهنگ فارسی معین
(هَ یِّ) [ ع . هدیة ] (اِ.) 1 - تحفه ، ارمغان ، پیشکش . ج . هدایا. 2 - پولی که در عروسی مهمانان به عروس یا داماد می دهند.