کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عرق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عرق
فرهنگ فارسی معین
(عِ رْ) [ ع . ] (اِ.) 1 - رگ . 2 - اصل ، ریشه . ج . اعراق و عروق .
-
عرق
فرهنگ فارسی معین
(عَ رَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - مایعی که از تقطیر جوشاندة برخی ازگیاهان مانند بیدمشک ، کاسنی و ... به دست می آید. 2 - نوشابة الکل دار که از تقطیر کشمش ، انگور و... به دست می آید. 3 - مایعی مرکب از: آب ، نمک ، اوره و... که از غده های زیرپوستی ترشح می شود. ...
-
واژههای مشابه
-
عرق گز
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گَ) (اِمر.) نک عرق جوش .
-
عرق جوش
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (اِمر.) جوش های ریزی که در اثر عرق زیاد روی پوست ایجاد می شود.
-
عرق خوری
فرهنگ فارسی معین
( ~ . خُ) [ ع - فا. ] (حامص .) می خواری ، می گساری ، نوشیدن نوشابه های الکلی .
-
عرق گیر
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (اِ.) 1 - زیرپیراهن . 2 - دستمال .
-
واژههای همآوا
-
آرغ
فرهنگ فارسی معین
(رُ) ( اِ.) آروغ .
-
ارق
فرهنگ فارسی معین
( اَ رَ) [ ع . ] (ص تف .) رقیق تر، تنگ تر، شفاف تر، باریک تر.
-
ارغ
فرهنگ فارسی معین
( اَ رُ) (اِ.) نک آروغ .
-
جستوجو در متن
-
تاهو
فرهنگ فارسی معین
(هُ) (اِ.) شراب ، عرق .
-
خوی
فرهنگ فارسی معین
(خُ) (اِ.) عَرَق .
-
آبرو
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - اعتبار، ناموس . 2 - عرق ، خوی .