کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عرض حال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
قصه برداشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) عرض حال دادن ، دادخواهی نمودن .
-
قصه
فرهنگ فارسی معین
(قِ صِّ) [ ع . قصة ] (اِ.) 1 - حکایت ، داستان . 2 - خبر، حدیث . 3 - بیان حال ، بیان احوال . 4 - عریضه ، عرض حال . 5 - سخن ، حرف . ج . قصص .
-
رافع
فرهنگ فارسی معین
(فِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - بالابرنده ، بلند کننده . 2 - بردارندة قصه به شاه یا امیر، عرض حال دهنده .
-
عریضه
فرهنگ فارسی معین
(عَ ض ) [ ع . عریضة ] (اِ.) 1 - (ص .) مؤنث عریض . 2 - عرض حال ، نامه یا در - خواستی که کسی به شخص بالاتراز خود می نویسد.