کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عرضة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عرضه
فرهنگ فارسی معین
(عَ ض ) [ ع . عرضة ] 1 - (مص م .) به نمایش گذاشتن . 2 - (اِمص .) نمایش ، ارائه .
-
عرضه
فرهنگ فارسی معین
(عُ ض ) [ ع . عرضة ] (اِ.) 1 - همت ، لیاقت . 2 - طاقت ، توانایی .
-
بی عرضه
فرهنگ فارسی معین
(عُ ض ِ) [ فا - ع . ] (ص مر.) ناتوان ، بی مصرف ، بیکاره .
-
جستوجو در متن
-
باعرضه
فرهنگ فارسی معین
(عُ ض ِ) [ فا - ع . ] (ص .) دارای عرضه . مق . بی عرضه .
-
معروض
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) عرضه شده ، پیش - آمده .
-
پخمه
فرهنگ فارسی معین
(پَ مِ) (ص .) (عا.) ساده لوح ، بی عرضه .
-
کوپنی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ فر - فا. ] (ص نسب .) منسوب به کوپن ، قابل عرضه یا دریافت به وسیلة کوپن .
-
معرض
فرهنگ فارسی معین
(مَ رِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - جای نشان دادن چیزی . 2 - جای دیده شدن . 3 - جای عرضه شدن . 4 - نمایشگاه .
-
اشانتیون
فرهنگ فارسی معین
(اِ) [ فر. ] (اِ.) نمونه ای معمولا کوچک و مجانی از کالا که برای تبلیغ عرضه می شود، نمونه (فره ).
-
پیزی
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) انتهای رودة راست که به مقعد می رسد. ؛ ~ کاری را نداشتن جرئت یا عرضة انجام دادن کاری را نداشتن .
-
چایخانه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (اِمر.) محلی برای عرضة چای و نوشیدنی های معمولی دیگر و غالباً به همراه قلیان و غذا به مشتریان در مکان های عمومی .
-
چلفتی
فرهنگ فارسی معین
(چُ لُ) (ص .) (عا.) دست و پا چلفتی : بی عرضه ، نالایق ، بی دست و پا.
-
دستفروش
فرهنگ فارسی معین
( ~. فُ) (اِمر.) (ص فا.) فروشندة دوره گرد، آن که اجناسی را در دست گیرد و در کوچه و بازار برای فروش عرضه دارد.
-
موزیک
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) علم ترکیب اصوات و هنر عرضة آن ها به نحوی که برای شنونده مطبوع باشد، موسیقی . (فره ).