کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عرض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عرض
فرهنگ فارسی معین
(عُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - جانب ، طرف ، کرانه . 2 - مال ملت ، بیت المال .
-
عرض
فرهنگ فارسی معین
(عِ رْ) [ ع . ] (اِ.) آبرو، ناموس .
-
عرض
فرهنگ فارسی معین
(عَ رَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - متاع ، کالا. 2 - نا - خوشی ، بیماری . 3 - آن چه که دوام و بقا نداشته باشد. 4 - آن چه که قائم به دیگری است و از خود وجود مستقلی ندارد.
-
عرض
فرهنگ فارسی معین
(عَ رْ) [ ع . ] 1 - (مص م .) آشکار کردن ، نشان دادن . 2 - (اِمص .) بیان مطلب یا درخواستی با فروتنی و ادب . 3 - پهنا. 4 - مدت ، زمان .
-
واژههای همآوا
-
ارز
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ په . ] (اِ.) 1 - بها، قیمت ، ارزش . 2 - پول خارجی ، پول بیگانه . ؛ ~ تهاتری ارزی که در قراردادهای پایاپا مبنای محاسبه قرار می گیرد. ؛ ~ یوزانس ارزی که پس از دریافت کالا حواله می شود. ؛ ~ دولتی ارزی که دولت از طریق بانک های مجاز و ب...
-
ارض
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] (اِ.) زمین .
-
جستوجو در متن
-
اعراض
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] جِ عَرَض ؛ بیماری ها.
-
طاق نما
فرهنگ فارسی معین
(نَ یا نُ) (اِمر.) 1 - ایوانی کم عرض که در جلو اطاق سازند. 2 - نمای دیوار به صورت طاق که عرض و پهنایی نداشته باشد.
-
عارضی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (حامص .) عرض دادن لشکر، لشکرنویسی .
-
ابعاد
فرهنگ فارسی معین
( اَ) [ ع . ] (اِ.) جِ بعد؛ دوری ها. ؛ ~ هندسی طول ، عرض و ارتفاع .
-
اعراض
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] ( اِ.) جِ عِرض . 1 - آبروها. 2 - خواسته ها.
-
باریک
فرهنگ فارسی معین
(ص .) 1 - کم عرض ، کم پهنا. 2 - نازک ، دقیق .
-
پهنا
فرهنگ فارسی معین
(پَ) [ په . ] (اِ.) 1 - فراخی ، گشادی . 2 - عرض .