کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عدد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عدد
فرهنگ فارسی معین
(عَ دَ) [ ع . ] (اِ.) شمار، شماره .
-
جستوجو در متن
-
نوزده
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ په . ] (اِ.) عدد نه به علاوة ده ، عدد اصلی بین هیجده و بیست ، (19).
-
تا
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) عدد، شمار.
-
تسع
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ ع . ] (اِ.) عدد نُه .
-
سبع
فرهنگ فارسی معین
(سَ) [ ع . ] (اِ.) عدد هفت .
-
ست
فرهنگ فارسی معین
(س ) [ ع . ] (اِ.) شش ، عدد شش .
-
همار
فرهنگ فارسی معین
(هَ) (اِ.) آمار، شماره ، عدد.
-
مقسوم
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - قسمت شده ، بخش بخش شده . 2 - عددی که بر عدد دیگر تقسیم شده . ؛ ~علیه عددی که عدد دیگر بر آن تقسیم شده ، بخشیاب .
-
لگاریتم
فرهنگ فارسی معین
(لُ) [ فر. ] (اِ.) نمادی است در ریاضی که نشان می دهد عدد A (مبنای لگاریتم ) به چه توانی برسد تا عدد معینی به دست آید.
-
مضرب
فرهنگ فارسی معین
(مَ رِ) [ ع . ] (اِ.)1 - جای زدن .2 - عددی که از ضرب کردن یک عدد در عدد دیگر به دست می آید.
-
تیرست
فرهنگ فارسی معین
(رَ) (اِ.) سیصد، عدد سیصد.
-
تسعون
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ ع . ] (اِ.) عدد نود.
-
ده
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ په . ] (اِ.) عدد اصلی پس از نه .
-
سبعون
فرهنگ فارسی معین
(سَ) [ ع . ] (اِ.) عدد هفتاد.