کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عجمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عجمی
فرهنگ فارسی معین
(عَ جَ) [ ع - فا. ] (ص نسب .) منسوب به عجم .
-
جستوجو در متن
-
مولد
فرهنگ فارسی معین
(مُ وَ لَّ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - تولید شده ، زاییده . 2 - پدید آورده . 3 - شخص عجمی که در عرب پرورش یافته . 4 - کلام ساخته و بر بافته . 5 - لغت عجمی که عرب در کلام استعمال کند. 6 - لغتی که قدمت استعمال ندارد، مستحدث . ج . (برای کسان ) مولدین .
-
عرب
فرهنگ فارسی معین
(عَ رَ) [ ع . ] (اِ.) تازی ، از نژاد عرب . ؛به ~ُ عجمی بند نبودن کنایه از: هیچ پشت و پناهی نداشتن . ؛ از بیخ ~ بودن کنایه از: الف - مطلقاً انکار کردن . ب - هیچ ندانستن .