کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عبا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عبا
فرهنگ فارسی معین
(عَ) [ ع . عباء ] (اِ.) جامة گشاد و بلند و جلو باز با آستین های کوتاه .
-
واژههای مشابه
-
آل عبا
فرهنگ فارسی معین
(لِ عَ) [ ع . ] (اِمر.) خاندان پیغمبر اسلام . آل کسا و پنج تن آل عبا نیز نامیده می شود.
-
واژههای همآوا
-
ابا
فرهنگ فارسی معین
( اَ) [ په . ] (حر اض .) با، همراه .
-
ابا
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (اِ.) پدر.
-
ابا
فرهنگ فارسی معین
(اَ یا اِ) [ په . ] (اِ.) = وا: آش . به حذف همزه نیز خوانده می شود مانند: جوجه با، شوربا.
-
ابا
فرهنگ فارسی معین
( اِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) سرباز زدن ، سر - پیچیدن . 2 - خودداری کردن . 3 - (اِمص .) سرکشی ، نافرمانی . 4 - نخوت ، تکبر.
-
جستوجو در متن
-
پنج تن
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ) (اِمر.) پنج تن آل عبا، خمسه آل عبا، خمسة طیبه : مراد محمد رسول الله (ص )، علی (ع )، فاطمه (س )، حسن (ع )، حسین (ع ) است .
-
آغاری
فرهنگ فارسی معین
( اِ.)نوعی جامة ابریشمین ضخیم که مردان از آن لباده ، عبا و سرداری درست می کردند و زنان از آن نیم تنه و مانند آن .