کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عاق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عاق
فرهنگ فارسی معین
(قّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - ناخوش دارنده . 2 - آزاردهندة پدر و مادر.
-
واژههای مشابه
-
عاق کردن
فرهنگ فارسی معین
(قّ. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) نفرین کردن پدر و مادر فرزند خود را.
-
جستوجو در متن
-
پرمخیدن
فرهنگ فارسی معین
(پَ مَ دَ) (مص ل .) = برمخیدن : عاق شدن .
-
برمخییدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. مَ دَ) (مص ل .) 1 - خودسری و نافرمانی کردن . 2 - عاق شدن .
-
پرمخیده
فرهنگ فارسی معین
(پَ مَ دِ) (ص مف .) 1 - خودسر و نافرمان . 2 - فرزند عاق شده .