کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عاشق شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عاشق پیشه
فرهنگ فارسی معین
(ش . ش ) [ ع - فا ] (ص مر.) آن که پیشه اش عاشقی است .
-
عاشق کش
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کُ) [ ع - فا. ] (ص فا.) آن که عنایت و توجهی به عاشق خود ندارد.
-
جستوجو در متن
-
هوایی شدن
فرهنگ فارسی معین
(هَ. شُ دَ) (مص ل .) (عا.) عاشق شدن ، آرزومند شدن .
-
دل
فرهنگ فارسی معین
باختن (دِ. تَ) (مص ل .) شیفته شدن ، عاشق شدن .
-
شیفتن
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ په . ] (مص ل .) 1 - دلباخته شدن ، عاشق شدن .2 - آشفته شدن . 3 - حیران شدن .
-
دلدادگی
فرهنگ فارسی معین
( ~. دِ) (حامص .) عاشق شدن .
-
گرفتار آمدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . مَ دَ) (مص ل .) 1 - اسیر شدن . 2 - عاشق شدن .
-
صبب
فرهنگ فارسی معین
(صَ بَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) عاشق شدن . 2 - (اِمص .) عاشقی .
-
دل دادن
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ) 1 - (مص ل .) عاشق شدن . 2 - توجه بسیار کردن . 3 - (مص م .) دلیر ساختن . 4 - دلداری دادن .
-
دندان
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ په . ] (اِ.) بخش سخت و محکم در دهان جانوران که عمل جویدن را انجام می دهد. ؛~ کسی گیر کردن کنایه از: عاشق یا خواهان شدن . ؛ ~ تیز کردن کنایه از: آماده یا خواستار به دست آوردن چیزی شدن . ؛ ~روی جگر گذاشتن کنایه از: شکیبایی کردن . ؛~ کندن ...