کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عاریت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عاریت
فرهنگ فارسی معین
(یَ) [ ع . عاریة ] (اِ.) آن چه که داده یا گرفته شود به شرط بازگرداندن .
-
جستوجو در متن
-
مستعیر
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ) [ ع . ] (اِفا.) عاریت خواه ، کسی که چیزی را به عاریت گیرد.
-
اعاره
فرهنگ فارسی معین
(اِ رِ) [ ع . اعارة ] (مص م .) عاریت دادن چیزی را به کسی ، به عاریت سپردن ، ایرمان دادن .
-
معار
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . ] (اِمف .) عاریت گرفته شده .
-
دستگردان
فرهنگ فارسی معین
(دَ. گَ) (اِ.) چیزی که به عاریت گیرند.
-
مستعار
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ) [ ع . ] (اِمف .) به عاریت گرفته شده .
-
عاریه
فرهنگ فارسی معین
(یِ) [ ع . عاریة ] (اِ.) نک عاریت .
-
استعاره
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ رِ) [ ع . استعارة ] (مص م .) به عاریت گرفتن .
-
ایرمان سرا
فرهنگ فارسی معین
(سَ) (اِمر.) 1 - مهمانخانه . 2 - خانة عاریت . 3 - کنایه از: دنیا.
-
سپنج
فرهنگ فارسی معین
(س پَ)(اِ.)1 - عاریت . 2 - خانة موقت .