کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عادات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عادات
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) ج . عادت .
-
جستوجو در متن
-
آداب
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] جِ ادب ؛ رسوم ، عادات .
-
خصال
فرهنگ فارسی معین
(خِ) [ ع . ] (اِ.) جِ خصلت ؛ خوی ها، عادات .
-
رسوم
فرهنگ فارسی معین
(رُ) [ ع . ] (اِ.) جِ رسم ؛ آیین ها، عادات .
-
خوارق
فرهنگ فارسی معین
(خَ رِ) [ ع . ] (اِ.) جِ خارق . 1 - آنچه که خلاف عادات مردم باشد. 2 - کرامات اولیا.
-
مستغرب
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ رِ) [ ع . ] (اِفا.) کسی که به زبان ها و آداب و عادات غریبان (اروپاییان و آمریکاییان ) آگاه است ؛ مق . مستشرق ؛ ج . مستغربین .
-
مستفرنگ
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ رَ) [ به سیاق ع . ] (ص .) کسی که در پوشیدن لباس و آداب و عادات شیوة فرنگیان را تقلید کند.
-
خرابات
فرهنگ فارسی معین
(خَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - جِ خرابه ؛ ویرانه ها. 2 - میخانه ، میکده . 3 - قمارخانه . 4 - در عرفان ، مقام و مرتبة ویرانی عادات نفسانی .
-
نااهل
فرهنگ فارسی معین
(اَ) [ فا - ع . ] (ص .) 1 - آن که قابلیت و استعداد ندارد. 2 - فرزندی که برخلاف آداب و عادات خانواده اش عمل کند، ناخلف . ج . نااهلان .
-
جاریه
فرهنگ فارسی معین
(یَ یا یِ ) [ ع . ] (اِ.) 1 - (ص .) مؤنث جاری . 2 - کنیز. 3 - کشتی . 4 - آفتاب . 5 - آب روان . ؛سننِ ~ عادات و رسوم رایج .
-
عادت
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ ع . عادة ] (اِ.) 1 - آن چه که انسان به آن خو بگیرد. 2 - رسم ، سنّت ، رویة معمول . ج . عادات . 3 - قاعدگی زن ، حیض . 4 - اعتیاد. ؛~ مألوف عادتی که بخشی از رفتار همیشگی شخص شده باشد.